مادرم، تو تنها ستارهای هستی که در روز و شب میدرخشی. ای ستارهی زندگیم، تو را با تمام وجود دوست دارم . . . مادر: پدر و مادر ما، پس از مرگ، بی نواتر و نیازمندتر از همیشه اند. دستشان کوتاه گشته و فرصت عمل برای آنان تمام شده است و چشم به راه احسان ما هستند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: «سرور نیکوکاران، در روز قیامت، مردی است که پس از مرگِ پدر و مادرش به آنان، نیکی کرده باشد».
مادر موسیقی بهشت همانا صدای توست گوش دلم به زمزمه لای لای توست شهریار به بهشت نمی روم اگر مادرم آنجا نباشد مادر ای رویای سبز غنچه ها مادر ای پرواز نرم قاصدک گونه هایت کاش مهتابی نبود ای تمام ناله هایت بی صدا غزل لطیف روزگار تو سرود جویباری؛ تو اقیانوس عشقی؛ تو دفتر رنج های نامکتوبی. اکنون که من از تو هستی یافته ام جانم فدایت باد! نرفت از سرم هـــــر گز هوای تو مادر هنوز می تپد این دل برای تو مـــــــــادر چســـــــان زبان بگشایم که خجلت آهنگم چه چـــــاره گر نبرم داغ هجر تو به عدم چو شبنم است سرو برگ رنگ این گلشن درین چمن که حضور جفاست مضمونش مــــــــــــقیم منزل عزت کسی توان گشتن نشد ز کیف و کــــــم عمر چشم ما روشن رموز جـــــوهر تُست ( بایزید) و( بایقرا) نبود لایق این گنج و این کمــــــــا ل (رفیع)
سمیع (رفیع) اگر افلاطن و سقراط بوده اند بزرگ پروین اعتصامی شعر مادر از فریدون مشیری تاج از فرق فلک برداشتن ،
کاشکی می شد بهت بگم
چقدر صدات و دوست دارم
لالایی هات و دوست دارم
بغض صدات و دوست دارم
مردی درباره نیکی کردن به پدر و مادر، پس از مرگ، از حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم سؤال کرد. حضرت این وظایف را معین کردند: 1? نماز خواندن برای آنان؛ 2? آمرزش خواستن برای آنان؛ 3? وفا کردن به پیمان هایشان؛ 4? بزرگداشت دوستان آنان.
مادر ای معنای عشق شاهپرک
تا دلم در بند بی تابی نبود
مادر ای زیباترین شعر خدا
ای مادر عزیز، تو بهترین گل واژه هستی، هستی؛ تو غزل لطیف روزگاری؛ تو دیوان محبت هایی؛
نکرده ام دل و جـــــــــان را فدای تو مادر
امید قلب حزینم لــــــــــــــقای تو مـــــــادر
مدام میشنوم من صــــــــــــــــدای تو مادر
چه نعمت است به عـــــــــالم وفای تو مادر
که بود حـــــــــاصل کارش رضای تو مادر
حقیقت است به هــــــــر جا صفای تو مادر
به این مـــــــــــــقام رسیدن عطای تو مادر
اگر نبود نصیبش دعــــــــــــــــــای تو مادر
بزرگ بوده پرستار خردی ایشان.
به گاهواره مادر بسی خفت
سپس به مکتب حکمت حکیم شد لقمان.
در آن سرایی که زن نیست،انس و شفقت نیست
در آن وجود که دل مرد،مرده است روان
به هیچ مبحث و دیپاچه ای قضا ننوشت
برای مرد کمال و برای زن نقصان
زن از نخست بوده رکن خانه هستی
که ساخت خانه بی پای بست و بی بنیان
جاودان آن تاج بر سرداشتن
در بهشت آرزو ره یافتن،
هر نفس شهدی به ساغر داشتن،
روز در انواع نعمت ها و ناز،
شب بتی چون ماه در بر داشتن ،
صبح از بام جهان چون آفتاب ،
روی گیتی را منور داشتن ،
شامگه چون ماه رویا آفرین،
ناز بر افلاک اختر داشتن،
چون صبا در مزرع سبز فلک،
بال در بال کبوتر داشتن،
حشمت و جاه سلیمانی یافتن،
شوکت و فر سکندر داشتن ،
تا ابد در اوج قدرت زیستن،
ملک هستی را مسخر داشتن،
برتو ارزانی که ما را خوش تر است :
لذت یک لحظه "مادر" داشتن !
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |