• وبلاگ : مادر
  • يادداشت : داستان مادر
  • نظرات : 1 خصوصي ، 19 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    چقدر شب هاي جمعه دلشوره دارد تا بيايي و روزهاي تاريک تاريخ را تعطيل کني
    وقتي که بيايي هيچ تقويمي جز با عباي تو ورق نخواهد خورد...
    امشب با تمام وجود شکستم و آمدنت را دعاکردم...
    دلتنگي سراغم را مي گيرد وقتي عطر انتظار وجودم را احاطه مي کند.اشک هامشتاقانه از ديدگانم فرو مي ريزد.آن دم که بوي جمعه مي آيدو بغضي بي محابا راه گلويم را مي بندد...
    کي خواهي آمد؟!!!..
    سلام
    متن زيبايي بود
    ممنون
    پاسخ

    سلام- يا ابا صالح المهدي (عج)دست شما درد نكنه هميشه موفق باشيد